جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5307
ضرورت بعثت از دیدگاه متکلمین اسلامی
نویسنده:
محمد یونس افضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این تحقیق تحت عنوان ضرورت بعثت از دیدگاه متکلمین اسلامی و شامل پنج فصل می باشد. این تحقیق تنها ضرورت بعثت از دیدگاه متکلمین اسلامی بررسی گردیده است. فصل اول : شامل مفهوم شناسی ، بیان مساله و ضرورت می باشد. فصل دوم: بیان رویکردهای مختلف بعثت شناسی ذکر شده‌است. فصل سوم به مبانی اصلی ادله ضرورت بعثت پرداخته و راجع به چهار قاعده اصلی متکلمین اسلامی از آن برای اثبات دیدگاه‌های خود در مساله ضرورت بعثت استفاده کرده‌است. فصل چهارم: به راههای اثبات ضرورت بعثت از دیدگاه متکلمین اسلامی پرداخته است و به رهیافتهای متکلمین اسلامی در اثبات دیدگاههای شان در اثبات ضرورت بعثت پرداخته است. فصل پنجم: به سه مساله مهم که ضرورت بعثت را ممکن است با چالش مواجه کند پرداخته شده‌است که عبارتند از ضرورت بعثت و مساله خاتمیت، ضرورت بعثت وکارکردهای علم و ضرورت بعثت و کارکردهای عقل.در این تحقق ثابت شده‌است که تمام متکلمین اسلامی بر حسن و امکان و همچنین ضرورت بعثت به معنای لزوم و نیازمندی بشر به آن اتفاق نظر دارند.لکن در وجوب آن، متکلمین اسلامی بر دو دسته‌اند. دسته ای که شان را واجب می دانند و دسته ای که وجوب آن را بر خداوند متعال نفی می کند گروه عدلیه از دسته‌اول اما گروه اشاعره از دسته دوم هستند. همچنین در این تحقیق اثبات شده‌است که بعثت و خاتمیت هر کدام فلسفه خاص و جداگانه خود را دارند و لذا هرگز مساله خاتمیت به ضرورت بعثت لطمه نمی زند.
شیعه ونقش آن درتحولات سیاسی حکومت آل بویه (از322 تا 448 )
نویسنده:
فریدون صمدنیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده: نقش شیعه در تحولات، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بعد از رحلت حضرت رسول (ص) همواره در صحنه‌های اجتماع تاثیر گذار بوده است. مخالفین شیعه بیشترین ظلم ها را درحق شیعیان روا داشته اند،ولی نتوانستند جلوی رشدوگسترش شیعه رابگیرند .مامون عباسی با رویکردی آشتی جویانه به امام شیعیان پیشنهاد ولایت عهدی داد ولی از این اقدام سیاسی نتیجه ای بدست نیاورد.شیعیان که پیوسته بر اثر ظلم حاکمان عرصه را برخودتنگ می دیدنداز موطن اصلی خود مهاجرت کردندودر بلاد دیگر اسلامی پراکنده شدند.بدلیل مظلومیت وعلاقه آنان به اهل بیت(ع)ظلم وستمی که به آنان شده بود،توده مردم به شیعه گرایش پیدا کردند.نتیجه پیامدآن تشکیل حکومت های شیعی را بدنبال داشت.حکومت آل بویه یکی از همین حکومتها است که دوره حاکمیت آنان از دوره های درخشان تاریخ اسلام وایران قلمداد می شود.شیعه با بهره گیری از آل بویه تقیه را کنار گذاشت ،تحولاتی درعرصه های مختلف علمیُ بوجود آورد وتوانست در این دوره پایه های فکری و عقیدتی خود را پایه ریزی نماید.وبه تاسیس حوزه های علمیه،مدارس وکتابخانه های متعدد اقدام نماید .حاکمان آل بویه باسیاست تساهل وتسامح بستر مناسبی را برای نحله های فکری ایجاد نمودند،تا آزادانه به تبلیغ عقاید خود بپردازند .بر همین اساس به آن دوره عصر رنسانس اسلامی یا انسان گرایی اسلامی می گویند. شیعه با حاکمان آل بویه و نحله های فکری تعاملبر قرار نمود و توانست عقاید دینی خود را معرفی نمایدو به تدوین علوم مختلف مانند فقه،اصول،حدیث،علم کلام ورجال بپردازد.ُبه مرجعیت دینی برای حل مسایل فقهی رسمیت بدهد وبه کمک آل بویه مراسم مذهبی مانند عزاداری ماه محرم،جشن عید غدیر،و گفتن ذکر اشهد ان علیاولی الله را بر قرارنماید.ُعالمان شیعه در بعضی مناصب حکومتی شرکت کردندوسعی کردند در تصمیمات حکومتی نقش داشته باشند.حاکمان آل بویه ضمن اجرای قوانین اسلامی سنت های ایرانی را هم رواج می دادند زمینه سقوط سلطه اعراب بر ایران رافراهم آوردندوتشکیل حکومت ایرانی را در ذهن مردم جای دادند. برای اولین بار سنت خلیفه وسلطان باب شد .قداست خلیفه به عنوان نهاد دینی از ذهن مردم ساقط شد.ُ کلید واژه گان : نقش شیعه،تحولات سیاسی،آل بویه
بررسی دلالت الفاظ جرح و تعدیل در پرتو کلام امامان ? در رجال کشی
نویسنده:
اکرم دهقان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معناشناسی یکی از گسترده‌ترین شاخه‌های زبان‌شناسی جدید معاصر است که به تحقیق و مطالعه تحلیلی درباره کلمات کلیدی زبان می‌پردازد و به عنوان یکی از روش‌های نوین تحقیق و پژوهش در حوزه حدیث (دانش جرح و تعدیل) قابل توجه است. پژوهش حاضر با نگاهی معناشناسانه و رویکردی حدیث پژوهانه، با بهره‌گیری از شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه‌ای و اسنادی به بررسی مبانی و راهکارهای علم معناشناسی در حوزه حدیث پرداخته، از رهگذر تتبع در روایات رجال کشی، شاهراه اصلی تحقق بخشی جایگاه و مرتبه الفاظ جرح و تعدیل منقول از ائمه? را به بحث و گفتگو می‌گذارد. این ارزیابی در حوزه‌های لغت، سیاق، تضاد و ترادف، بافت و ساختار و بر اساس مبانی مستخرج از دانش معناشناسی، به صورت پژوهش واژگانی معنا (بُعد زبانی) و پژوهش توصیفی واژگان (بُعد غیر‌زبانی) مورد واکاوی علمی قرار می‌گیرد تا بدین‌وسیله جایگاه و مرتبه علمی الفاظ جرح و تعدیل منقول از ائمه?، ارزیابی و سامان‌دهی شود.
بررسی اصولی مطلق و مقید و کاربرد آن
نویسنده:
محمد کمیلی موحد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
اهمیت کاربرد علم اصول فقه در موطن اصلی خود ، یعنی حوزه استنباط احکام شرعی بر کسی پوشیده نیست . بخش زیادی از قوانین جاری کشور برگرفته از فقه اسلامیواصول فقه نیز زیربنا و شالوده مواد قانونی است . در میان ادله اربعه، کتاب و سنت که هر دو دلیل لفظی هستند و به صورت الفاظ عنوان شده اند، به دلیل آنکه نشان دهنده اراده شارعند از اهمیت زیادی برخوردار می باشند . مطلق و مقید از مباحثی است که در ضمن مباحث الفاظ مطرح می شوند. مطلق در لغت به معنای " رها و بدون قید " و مقید به معنای " گرفتار، دربند شده و همراه قید " است. در اصطلاح اصول مطلق به لفظی می گویند که بدون لحاظ وصف، حالت یا قید خاصی بیان میشود و مقید به لفظی گفته می شود که به همراه وصف یا قید خاصی باشد .اگر در کلام لفظی مطلق به کار رفته باشد و قرینه قطعی و قید مسلمی در کلام نباشد اما شنونده احتمال دهد که گوینده لفظ مطلق را مقید ساخته، در این صورت به استناد اصاله الاطلاق باید به اطلاق رجوع کرد و احتمال تقیید را نادیده گرفت و لفظ را بر معنای مطلق حمل کرد . علمای حقوق تقسیمات حقوقی را بر اساس مبانی مختلفی انجام داده اند . یکی از این تقسیمات بر اساس وجود یا عدم وجود عنصر نتیجه است که منتج به تقسیم جرایم به دو بخش جرم مقید و جرم مطلق شده است. همچنین در قرارداد تشکیل بیع، تعهدات و قراردادهای منعکس در قولنامه و وضعیت حقوقی این قراردادها نظیر تعهدات و قراردادهای مربوط به بیع مال غیرمنقول که بدون تنظیم سند رسمی است دیگر نمی تواند عنوان " قولنامه " داشته باشد، بلکه موضوع بحث باید ماهیتهای حقوقی مطلق یا مقید ثبت نشده مندرج در سند عادی باشد .
عنوان پایان نامه :تاثیر نهج البلاغه بر گلستان سعدی
نویسنده:
منصوره کیایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پس از سخن خدا که خود جاودانه وورای سخن مخلوقات است. از میان سخنان بشری آندسته جاویدان است که در ژرفای هستی مردم نفوذ کند و با سرشت فطرت آنها و واقعیتهای زندگیشانهما هنگ تر باشدهمانطور که قرآن عظیم کتاب آسمانی است وخدای عز وجل آن رابه زبان پیامبر اکرم (ص) بیان فرموده نهج البلاغه هم کتابی است که سخنان آن از منبع عظیم الهی تراوش کرده بر زبان باب مدینه علم امیرالمومنین (ع) جاری گشته است . ادیبان وسخنوران ایرانیپس از سده چهارم هجری که ادب فارسی به بلوغ رسیده وتاثیرات شگرف قرآن وحدیث در آن آشکار گشته وباعث بارور شدن ادب فارسی ورساندن ادیبان فارس به ستیغ بلند علم ودانش شده است همواره با اخذ مفاهیم متعالی در نظم ونثر خود از این کتاب شریف مددجسته اند.بر این اساس این پایان نامه بر آن است تا نفوذ سخن امیر فصاحت وبلاغت را در گلستان سعدی به نمایش بگذارد چه آنجا که این تاثیر با عاریت گرفتن عین لفظ از سخنان حضرت علی (ع) رخ نماید وچه زمانیکه مضمونی از کلام ایشان در کالبدی دیگر در قالب نظم ونثر به نمایش درآمده باشد.در این تحقیق200طبیق بین نهج البلاغه وگلستان سعدی صورت گرفته که حاکی از تاثیر وجاذبه سخنان امیر مومنان است که هر ادیب وارسته ای را سرمست نموده ودلهای عاشق را مجذوب جذبه بی کران خود نموده است . همه این نمونه ها ومثالهای دیگر در ادب فارسی بیانگر فوق کلام مخلوقبودن نهج البلاغه وتالی قرآن بودن آن است که به سبب این پیوستگی هرگز غبار کهنگی وگذشت زمان برآن نمی نشیند واخ القرآن بودن آن را به اثبات می رساند .سعدی نیز مثل هر نویسنده دیگر از نفوذ وتاثیر سنن ومواریث ادبی گذشته نمی توانسته بر کنار باشد و برای کسی که مثل او سفر دراز کرده واز هر خرمن خوشه ای چیده است امکان نداردآنچه را از افواه و السنه ی معاصران وی رایج است و از آنچه گذشتگان بر ای اخلاف باقی نهاده اند چشم بپوشند و از آن معانی هیچ به دل وجان خود راه ندهد پس ناچار اقوال وآثار او هم از مخزن تجارب معاصران ومسموعات ومشهودات خویش وهم از منابع آثار وافکار قدما وآنچه در مطاوی کتب ومتون دیگر خاصه قرآن ونهج البلاغه است ریشه می گیرد .لذا شیخ شیرازیا مستقیما مطالب را از قرآن واحادیث دریافت نموده ویا بواسطه متفکران واندیشمندان سلف خویش که آنهامتاثر از فرهنگ ناب اسلامی بوده اند ،از این منابع بهره برده است . کلید واژه : امام علی (ع) ، نهج البلاغه ، سعدی شیرازی ، گلستان سعدی ، ادبیات تطبیقی .
بررسی درون مایه های نامه های عین القضات همدانی
نویسنده:
علی نوریان لالایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نامه ها در طول تاریخ بشریت، همیشه در اثرگذاری بهتر از هر نقل و قول و نوشته ای عمل کرده اند. اولا به خاطر فضای صمیمی و دوستانه ی حاکم بر این گونه نامه ها، و ثانیا جنبه ی شخصی داشته، و خصوصی بودن آن کمتر مخاطبش را به عکس العمل های نامعقول وادار می کند. اما باید اذعان کرد که نامه هایی تحت عنوان "مکتوبات عرفانی" بیش از هر نوشته ای، از چاشنی عاطفه و اثربخشی برخوردارند. آنچه در این رساله ، بنده در پی آن بودم، استخراج مدخل های بحث تعیین شده، از نامه های عارفانه ی عین القضات همدانی است. در پژوهش نامه ی حاضر، خدا را با تمامی بزرگی اش، از آیینه ی صاف ضمیر قاضی به نظاره خواهیم نشست. و در اهمیت علم و ایمان و تاثیر آن ، در جایگاه انسان، برای اوج عزت یا حضیض ذلت از او نکته هایی با ارزش خواهیم آموخت. آداب مرادی و مرید پروری را در سایه ی خدمت کفش خاضعانه ، از او می آموزیم. و در مبحث بعدی از عادت و عادت ورزی، طبق دستورات قاضی اجتناب ورزیده، و در ادامه در کلاس درس و تفسیر قرآنی او،توفیق تلمذی یافته و با پیام های قرآنی او خاطرمان را نورانی می نماییم. سپس بر فراز قله های معانی او، یعنی در آسمان عرفان، پروازی عارفانه و عاشقانه را تجربه می نماییم و با شور و وجدی مضاعف در مدرسه عشق او، حدیث معاشقه را از هزار هوش نوای او به گوش جان نیوشیم. و از شطحیات کلامش در دفاع از "معلم فریشتگان" یعنی ابلیس، درس غیرت و جوانمردی می آموزیم. و در پایان وصایای دلسوزانه او را که خودش آن را تذکره نامه ای می داند پیشکش دوستداران ادب و عرفان می نماییم. لب کلام اینکه ، نامه های قاضی گنجینه ای با ارزش است ، که حکایت "رنج و گنج آدمی " است. آنجا که او سیر از عالم خاک تا دیار افلاک را با کلامی عارفانه و عاشقانه، برای آیندگان به یادگار گذاشته است.
بررسی عالم برزخ از دیدگاه قرآن
نویسنده:
حلیمه محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از ضروریات دین اسلام و پیام همه انبیاء، حیات پس از مرگ است. پیامبران پس از دعوت به خداشناسی، مهمترین اصلی که مردم را به آن متذکر می‌ساختند؛ یادآوری اوضاع و احوال پس از مرگ بوده است علاوه‌بر این‌که انسان دوست دارد از سرنوشت خود در آینده آگاه شود و بداند که آیا با فرا رسیدن مرگ نابود می‌گردد یا زندگی او در سرای دیگر ادامه خواهد داشت؛ پی‌گیر آن است که بفهمد پس از مرگ چه عوالمی وجود دارد؛ ویژگی‌های آن عوالم چیست؟ آیا حیات برزخی همانند حیات دنیوی است؟ آیا حیات برزخیهمه افراد در آن سرا یکسان می‌باشد یا به کیفیت ایمان و اعتقادات و اعمال دنیوی آنان بستگی دارد؟ آیا در آن‌جا نعمت و عذاب وجود دارد؟از آن‌جا که قرآن راه‌گشای صحیح در هدایت انسان به سوی ادامه حیاتش و معرفی جهان‌های پس از مرگ از جمله جهان برزخی است لذا هدف در این پژوهش اثبات وجود عالم برزخ از دیدگاه قرآن است به گونه‌ای که راه‌کاری در تنظیم زندگی دنیایی باشد. در این تحقیق مسائلی همچون مرگ و قبر و موارد مربوط به آن‌ها و سپس موضوع برزخ مستقلا مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین برای پی‌گیری اثبات عالم برزخ به منظور بیان حالت‌های آن عالم و ارتباط آن با دنیای قبل از مرگ، از قرآن و کلام ائمه اطهار علیهم‌السلام و نظر مفسرین استفاده شده است. امید است برای طالبان علم راه‌گشا باشد.کلید واژه‌ها: انسان، جسم، روح، قبر، مرگ، برزخ
الوجوه و النظائر و دورها فی تفسیر القرآن مع بحث تطبیقی لعشرین مفرده
نویسنده:
هاشم عبدالنبی أبوخمسین
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه، ابعاد مختلف علم وجوه و نظائر و تاریخچه این علم و کارکردهای آن، در علم تفسیر تبیین گردیده و بیست لغت و واژه قرآنی از لحاظ دلالت‌ها و معانی مختلف و اشتراک لفظی از دیدگاه قرآن پژوهان و مفسران شیعه و اهل سنت، به صورت تطبیقی بحث و بررسی شده است. نویسنده سعی کرده تأثیر مهمی را که علم وجوه و نظائر در ریشه‌یابی اصولی و اساسی مفاهیم پنهان مفردات قرآن داراست، به تصویر بکشد و نقش این علم را در فهم دقیق و تفسیر صحیح زوایای پنهان قرآن کریم بررسی نماید. وی در ابتدا به تعریف علم وجوه و نظائر از جهت لغوی و اصطلاحی پرداخته و الفاظ و اصطلاحات مترادف آن را تحقیق نموده است. آن‌گاه فرق بین وجوه و نظائر را با توجه به برخی از نمونه‌ها و مثال‌های قرآنی بیان کرده و ضمن تبیین تعاریف علما و مفسران شیعه و اهل سنت از این علم، اقسام نظائر در اسما، حروف و افعال را بررسی نموده است. در ادامه، فرق بین تفسیر به وسیله وجوه و نظائر و تفسیر با مفردات قرآنی، فرق بین وجوه و نظائر با مشترک لفظی را بیان کرده و اهمیت علم وجوه و نظائر در تفسیر، تاریخچه این علم و نمونه‌هایی از استفاده فراوان مفسران شیعه و اهل سنت از آن را در تفسیر مطرح نموده است. در باب دوم، نویسنده به معرفی برخی از کتاب‌های نگاشته شده از سوی مفسران و قرآن پژوهان شیعه و اهل سنت، در موضوع وجوه و نظائر و دیدگاه‌ها و روش شناسی آنان در استفاده از این علم در تفسیر قرآن، همراه با بیان نمونه‌هایی از تفسیر آنان در این زمینه پرداخته است. نویسنده ضمن معرفی این کتاب‌ها و مولف آن‌ها؛ نمونه‌هایی از استفاده آنان از علم وجوه و نظائر را در کتاب‌های تفسیری و علوم قرآنی آنان بیان کرده است. در باب سوم، دوره های تاریخی استفاده از وجوه و نظائر در تفسیر قرآن و تأثیر ورود این علم را در تفسیر قرآن بررسی نموده و برخی از شبهه های قرآنی را که با استفاده از علم وجوه و نظائر می‌توان به آن ها پاسخ گفت، مطرح و جواب این شبهه ها را ارائه کرده است. در باب چهارم، به تجزیه و تحلیل بیست واژه قرآنی و روش استفاده از علم وجوه و نظائر و مفهوم آن‌ها از منظر مفسران شیعه و اهل سنت پرداخته است.
بررسی انتقادی مبانی فلسفی مفهوم علم در اندیشه کوهن از منظر حکمت متعالیه
نویسنده:
سیدهادی ساجدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تامس کوهن فیزیکدانی است که رفته رفته به تاریخ علم علاقه‌مند شده و به مطالعه در آن حوزه پرداخته است. وی پس از سال‌ها فعالیت در تاریخ و فلسفه علم، و با تکیه بر مطالعات تاریخی- جامعه‌شناختی دیدگاهی را به جامعه علمی عرضه کرد که با عنوان انقلاب‌های علمی و یا پارادایم‌های علمی شناخته می‌شود. وی در این دیدگاه به این نتیجه رسید که آنچه علم را به عنوان رشته‌های علمی هدایت می‌کند پارادایم است. پارادایم در معنای عام خود تمام آن مجموعه از باورها، ارزش‌ها، فنون و غیره می‌باشند که اعضای یک جامعه خاص در آن شریک هستند. با این بیان، تا قبل از شکل‌گیری پارادایم دوران پیش علم است که به تعداد دانشمندان در یک رشته علمی، نظریه وجود دارد. اما با غالب شدن یک نظام بالادستی همه فعالیت‌های علمی در قالب آن پیش می‌رود که آن را اصطلاحاً پارادایم می‌خوانیم. پارادایم غالب سعی دارد طبیعت را در قالب مفاهیم و گزاره‌هایی قالب بندی کند. البته هیچ پارادایمی نمی‌تواند به طور کامل به این تطابق دست یابد و همیشه نقاطی مبهم و غیر قابل حل باقی خواهند ماند. مسائلی که پارادایم توان حل آنها را ندارد اعوجاج خوانده می‌شود و اگر اعوجاجات یک پارادایم استمرار یابد به بحران تبدیل می‌شود. شکل‌گیری بحران، پارادایم را در معرض سقوط قرار داده و جامعه علمی با ظهور یک پارادایم جدید که توان حل آن بحران‌ها را دارد، عملاً پارادایم جدید را بر پارادایم سابق ترجیح می‌دهد.این نظریه فارغ از انتقاداتی که به آن وارد است، بر مجموعه‌ای از اصول فلسفی استوار است که از منظر فلسفی اسلامی و البته با خوانش حکمت متعالیه در تعارض است. اولین اصل فلسفی و یا به عبارت دیگر معرفت‌شناسانه‌ی نظریه انقلاب‌های علمی، انکار رویارویی با واقعیت عریان است. از جمله دلیل‌های کوهن برای انکار امکان دست‌یابی به واقعیت خالص، یکی آموزش است و دیگری تاثیر تجارب پیشین در فهم کنونی دانشمند. بخش عمده‌ای از کتاب ساختار انقلاب‌های علمی مربوط به مثال‌های واقعی و تاریخی است که کوهن در تلاش از از لابلای آنها نشان دهد که چگونه به لحاظ تاریخی این امور در فهم دانشمندان تاثیر گذارده‌اند. در اینجا نیز باید گفت که نمی‌توان منکر تاثیرگذاری آموزش یا تجارب پیشین بر فهم دانشمند شد، اما نمی توان از این مثال‌ها چنین نتیجه گرفت که همه علوم گرفتار در چنگال آموزش و تجارب پیشینی هستند و هیچ راه فراری از آنها وجود ندارد. بنابر آنچه از صدرا نقل کردیم ممکن است عقل تحت تاثیر این امور به استنتاجات غلطی دست یابد، اما همان عقل به کمک معیارها و ابزارهایی که در اختیار دارد می‌تواند خود را از تاثیرپذیری این امور نجات داده و یا حداقل در آنها تجدید نظر کند.دلیل دیگر کوهن عدم انطباق تامّ نظریه با واقعیت تجربی است. با توجه به اینکه کوهن علم را به عنوان یک مجموعه و نه تک گزاره لحاظ می کند، باید سخن او را پذیرفت.ملاصدرا به این حقیقت اشاره کرده و می‌گوید: «بخشی از علم مطابق با واقع است و بخشی غیر مطابق با واقع که جهل نامیده می‌شود». بنابراین هیچ دانشمندی نمی‌تواند ادعا کند همه دانسته‌هایش مطابق واقع است و خطا در آنها راهی ندارد، لکن باید توجه داشت که این مساله به هیچ وجه به معنای عدم امکان درک واقع نیست. همان دانشمند می‌تواند بار دیگر بر اساس موازین و معیارهای معتبر به سراغ دانسته‌هایش رفته و آنها را محک بزند.محدودیت زبان نیز کار را برای فهم واقع دشوار می‌کند، اما ناممکن نمی‌کند. دانشجوی زبانی که تنها هزار واژه از زبان جدید را آموخته است در برقراری ارتباط با صاحبان آن زبان ناتوان نیست بلکه دچار سختی می شود. او اگر واژه مورد نظرش برای انتقال یک مفهوم را نداند، ناچار است با سختی زیاد و با استفاده از واژگان دیگر آن مفهوم را به مخاطب خود منتقل کند، این به معنای امتناع برقراری ارتباط نیست، بلکه این محدودیت زبان تنها کار را سخت می‌کند.دومین اصل فلسفی نظریه انقلاب‌های علمی این است که با تغییر نظام اندیشه‌ای محقق و یا به عبارت دیگر با تغییر پارادایم حاکم، جهان پیرامونی محقق نیز تغییر خواهد کرد. موضع صدرالمتالهین نسبت به این مبنا منفی است. وقتی کوهن پارادایم را همچون تار عنکبوتی می‌داند که دانشمند در آن گرفتار است و هیچ راه برون‌رفتی از آن ندارد، جهان دانشمند را نیز همین تار عنکبوت می‌داند. دانشمند هیچ راه ارتباطی به خارج ندارد و عالم خارج برای او همان پارادایمی است که در آن می‌اندیشد. بنابراین بسیار منطقی به نظر می رسد که با تغییر یک پارادایم با این تلقی، جهان پیرامونی دانشمند نیز تغییر کند؛ چرا که جهان پیرامون او چیزی جز همان پارادایم نیست.در مقابل، وقتی بطلان آن مبنای غلط را روشن کردیم، به تبع نتیجه مترتب بر آن نیز باطل می‌شود. این گونه نیست که پارادایم همه هستی دانشمند باشد و او راهی به عالم خارج نداشته باشد، بلکه دانشمند با رعایت اصول جهان خارج را درک می‌کند، گر چه گاهی در این ادراک دچار خطا می‌شود. وقتی دانشمندی به خطاهای خود پی می‌برد، جهان پیرامونش تغییری نمی‌کند. در این حالت تنها تلقی او نسبت به برخی از واقعیت اصلاح می‌شود.سومین مبنای فلسفی-معرفت‌شناختی نظریه تامس کوهن عدم پذیرش معیاری برای قضاوت بین پارادایم‌هاست. به تعبیر وی، پارادایم‌ها قیاس‌ناپذیرند. کوهن به سه دلیل اعتبار معیار صدق را نمی‌پذیرد و عملاً به سوی نظریه «توقف» گرایش پیدا می‌کند. در مقابلملاصدرا به پیروی از حکمای اسلامی هر سه دلیل کوهن را به نقد می‌کشد. بدیهیات اولیه به عنوان مواد شکل دهنده معرفت و قوانین علم منطق به عنوان صورت تالیف و ساماندهی معرفت متعلق به هیچ پارادایم خاصی نیست. این حقایق فراپارادایمی هستند و صحت نتیجه‌اش مشروط به موافقت دانشمندان بزرگ یا اعتراف جمهور نیست، بلکه به عین حقیقت و متن واقع و امور خارجی صرف ناظر است. با این بیان مشکل دور مورد تصور کوهن نیز حل می‌شود. اکنون با وجود این معیارها جایی برای انکار اعتبار صدق نیست.نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، نحوه دست‌یابی کوهن به این نظریه می‌باشد. ویژگی عمده کتاب ساختار انقلاب‌های علمی بیان مثال‌ها و شواهد عینی و تاریخی است. کوهن با توجه به تخصصش در فیزیک و در پی آن علوم تجربی مرتبط مانند شیمی، نجوم و غیر اینها، وقتی بسیار زیادی صرف یافتن شواهد تاریخی کرده است. وی در این کتاب با مهارت بسیار فوق‌العاده‌ای شواهد تاریخی را به گونه‌ای کنار هم می‌چیند که نتیجه‌ای جز آنچه او بدان رسیده، نمی توان به دست آورد. این شواهد تاثیر روانی بسیار زیادی بر مخاطب در پذیرش ادّعای وی دارد. مخاطب با مطالعه این کتاب احساس می‌کند، حقیقت علم را با چشمانش در تاریخ می‌بیند و با گوش‌هایش صدای خرد شدن یک پارادایم و جانشینی پارادایم دیگر را می‌شنود، از این رو هیچ جایی برای شک وجود نخواهد داشت. اما حقیقت این است که بر اساس مبناگرایی اسلامی، نمی‌توان چندان به این شواهد دلخوش کرد. عمده نتایج حاصل از جمع‌آوری این مثال‌ها، برگرفته از حدس و استقراء ناقص می‌باشد که از لحاظ علمی جز گمان نتیجه‌ای ندارد؛ چرا که از لحاظ علمی نمی‌توان با دیدن چند مثال حکمی کلی برای همه تاریخ بشر صادر کرد.ممکن است چنین پرسیده شود که بالاخره در علوم تجربی چه باید کرد؟ آن بدیهیات اولیه آن قدر کلی و انتزاعی هستند که به کار علوم تجربی نمی‌آیند، آیا باید باب علوم تجربی را بست؟ پاسخ این است که بسیاری از آن بدیهیات به طور مستقیم مورد کاربرد علوم تجربی است. از آن جمله می‌توان به اصل امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین، عدم امکان جمع بین ضدین، مساوی بودن دو شیء مساوی با یک شیء مشترک و امثال این موارد نام برد. آنچه مورد تاکید است، حضور عقل در تمام این مراتب می‌باشد. با گذر زمان و ساخت ابزارهای دقیق‌تری برای ادراکات حسّی، و ارائه دریافت‌های جدید حسّی عقل در استدلال‌های گذشته خود بازنگری کرده و ممکن است قاعده‌ای را که مطلق می‌پنداشته، تخصیص بزند یا به درک جدیدی از آن برسد، اما این تلاش و درگیری دائمی علمی که تحت اشراف عقل رخ می‌دهد و در پی آن نتایج نون به نو حاصل می‌شود، به هیچ وجه دلیلی بر نسبی‌گرایی و یا نفی معیارهای صدق نمی‌باشد. مهم آن است که ابزارها و معیارهای لازم در اختیار بشر قرار دارد، این دانشمندان هستند که باید با به کارگیری توانایی خود طبیعت و نظام آفرینش را بهتر و کامل‌تر درک کنند و البته در این مسیر از ادعاهایی بیش از آنچه دلیل به اثبات می‌رساند پرهیز کنند.چهارمین مبنای کوهن انکار هدفمند بودن طبیعت است. و البته سخن کوهن راجع به انکار طبیعت هدفمند نیز بدون شک مورد اعتراض ملاصدراست. در واقع وقتی انسان قدمی خطا در راهی گذاشت، هر چه جلوتر می‌رود به خطاهای خود می‌افزاید. کوهن در زمانی زندگی می‌کند که اندیشه تطور انواع داروین به عنوان یک اصل قطعی و یقینی قلمداد می‌شود، او نیز تحت تاثیر همین اندیشه حرکت به سوی هدفی مشخص را انکار می‌کند. اینجا نیز همان خطای مورد ارتکاب در مورد هیئت بطلیموس تکرار شده است. اصلی که تنها یک حدس برگرفته از شواهدی تجربی است و از قطعیت و استحکام لازوال برخوردار نیست به عنوان اصلی حتمی و غیرقابل خدشه تلقی شده و تلاش می‌گردد در همه حوزه‌های معرفتی تطبیق داده شود. همه الهیون و از جمله ملا صدرا به هدفمند بودن طبیعت و نظام آفرینش اعتقاد دارند. این جهانی است که خداوند متعال خلق کرده و هزاران اسرار نهفته در آن قرار داده است. انسان به قدر طاقت بشری خود می‌تواند تنها از گوشه‌ای از این اسرار و حقایق پرده‌برداری کند.پنجمین و آخرین مبنای نظریه انقلاب‌های علمی این است که هستی علم را تنها در یک پدیده اجتماعی- روان‌شناختی خلاصه کرده و واقعیتی فراتر از آن برای رشته‌های علمی قائل نیست. ملاصدرا چنین هستی محدودی را برای علم نمی‌پذیرد و البته قبل از بررسی موضوع باید به تمایز اساسی بین مفهوم علم در نظر کوهن با مفهوم علم و معرفت در نظر صدرا توجه کرد. منظور کوهن از علم، دیسیپلینیا رشته علمی همانند فیزیک، شیمی و غیره است. در مقابل، مراد صدرا از علم، مفهوم عام آن یعنی معرفت‌های کسب شده توسط انسان است. بنابراین باید به گونه‌ای بحث را پیش ببریم که این دو معنا با هم پیوند خورده و در نقاط مشترک مورد مقایسه قرار گیرند.تامس کوهن به جنبه‌های جدیدی از دنیای علم توجه نموده و تلاش کرد نشان دهد که برخلاف تصوّر اثبات‌گرایان، تحصیل علم و نظریات علمی یک مسیر خودکار و عاری از القائات انسانی ندارد. وی با برشمردن مثال‌های تاریخی فراوان، تاثیرگذاری عوامل فردی، اجتماعی و معرفتی در تولید علم را به خوبی نشان داد. او در ادامه و بر اساس این تاثیرگذاری‌ها، علم را پدیده‌ای صرفاً اجتماعی لحاظ کرد و از این بعد به بررسی آن پرداخت. بنابراین ماهیت علم در نگاه او امری اجتماعی- تاریخی است که در بستر زمان شکل می‌گیرد و مسیر خود را بدون آنکه هدفی از پیش تعیین شده داشته باشد، ادامه می‌دهد. وقتی علم به عنوان نهادی اجتماعی تلقی می‌شود، به طور قهری نحوه مطالعه آن نیز به شکل خاصی رقم می‌خورد. در این نوع مطالعات باید به زمینه‌های پیدایش، جامعه متخصصان آن علم، محیط‌های علمی قبل از آن، نیازها و پرسش‌های جامعه از آن علم و اموری از این دست پرداخت. در مقابل، ملاصدرا اصل دانش‌های بشری را از سنخ وجود می‌داند، بنابراین معرفت امری اعتباری و قرادادی نیست. علم حقیقتی ناب و مجرد است که انسان می‌تواند با طی مسیر مشخص شده و با اجتناب از راهزنان طریق به آن گوهر نورانی دست پیدا کند. چنانچه وحی رابطه‌ای است قدسی و الهی است، اما وقتی به جامعه انسانی وارد می شود، رنگی اجتماعی به خود می‌گیرد. علم نیز در همان معنای عام خود یعنی معرفت‌های انسانی اندک اندک در ذهن دانشمندان شکل گرفته و به صورت مدوّن و منظم به دیگران ارائه می‌گردد. بنابراین رشته‌های علمی همان معرفت انسانی است که در قالب‌های مرسوم اجتماعی عرضه می‌گردد.ملاصدرا همچون حکیمان مسلمان برای این رشته‌های علمی واقعی برتر قائل می‌باشد. اینجاست که تفاوت اساسی ماهیت علم در نظر کوهن و صدرا روشن می‌گردد. صدرا رشته‌های علمی را مرتبه‌ای نازله از حقیقتی برتر می‌داند که البته ممکن است خطاها و غرض‌ورزی‌هایی در آن رخ داده باشد، در مقابل کوهن برای تنها همین رشته‌ها را دیده و چیزی بیش از واقعیتی اجتماعی برای آنها را نمی‌پذیرد.تبیین‌هایی که کوهن از عوامل موثر در نظر دانشمندان ارائه می‌دهد، برای ملاصدرا امری تازه نیست. قرآن کریم و سنت اسلامی مملو است از عواملی که درک صحیح بشری را دچار خدشه می‌کنند. آنچه متفاوت است، چگونگی تفسیر این عوامل می‌باشد. از نظر صدرا، این عوامل فردی، اجتماعی و معرفتی قاطعان طریقی هستند که می‌توانند راه رسیدن به حقیقت را سد کنند. این دوگانگی در تفسیر نتیجه‌ای منطقی از سخن قبل است. وقتی کوهن هیچ پشت‌پرده‌ای برای علم قائل نیست، طبیعتاً به آنچه تحقق می‌یابد اصالت داده و همان را علم می‌داند، اما اگر رشته‌های علمی را تنها تجلی و ظهوریافته حقیقتی دیگر دانستیم، تفسیر ما از این عوامل متفاوت خواهد بود. اینها عواملی هستند که مانع تجلی و ظهور صحیح و کامل حقیقت می‌شوند.کوهن در سخنان خود چنین می‌گوید: «پارادایم جدید یا سرنخی کافی برای بسط و تفصیل آتی یک پارادایم، دفعتاً و بعضاً در نیمه دل شب، در ذهن دانشمندی که عمیقاً غرق در بحران استظهور می‌کند». این کلام به وجهی ماورایی از علم اشاره دارد که گویا نظریه‌های جدید علمی همچون وحی از عالم بالا به ذهن دانشمند القا می‌شود. شهید مطهری این توان بشر را «حسّ الهام‌گیری» می‌نامد. اودر ادامه می‌گوید: «چیزى که این حس را رشد مى‏دهد تقوا و طهارت و مجاهدت اخلاقى و مبارزه با هواهاى نفسانى است. از نظر منطق دین، این خود امرى است غیرقابل انکار». این بیان که خود کوهن نیز بدان معترف است، بیان کننده همان حقیقت والای علم است که البته با غفلت از آن، علم تنها ماهیتی اجتماعی پیدا خواهد کرد.
معناشناسی متون دینی در سلفیه
نویسنده:
محمدصادق بدخش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سلفیه عنوانی است که گروهی از پیروان احمد بن حنبل و إبن تیمیه برای خود برگزیده اند تا نشانگر عقیده آنها در لزوم رجوع به شیوه سلف از أمّت پیامبر باشد. این گروه در برخورد با متون دینی و معنا شناسی آن ها مقید به ظواهر بوده و نقش عقل را در فهم مراد جدی شرع دخالت نمی دهند و همین موضوع موجب به وجود آمدن اعتقاداتی متفاوت از سایر مذاهب اهل سنت در این فرقه شده است. در این پژوهش پس از مروری کوتاه بر تاریخچه سلفیه و مباحثی در مورد معناشناسی، به بررسی مبانی معناشناسی پرداخته شده است ابتدا از حقیقت و مجاز و کنایه و استعاره سخن گفته شده است به نظر ادبای عرب این سه آرایه ادبی نقش ویژه ای در زبان عربی دارند و بدون در نظر گرفتن آن ها نمی توان مفاهیم را به زیبایی و رسایی هرچه تمام تر به مخاطبین منتقل ساخت هرچند برخی وجود مجاز را انکار کرده اند و می کویند کلام، مجموعه ای یکدست از کلمات و قرائن موجود در آن است که روی هم رفته در معنای خود استعمال شده اند و دیگر مجازی وجود ندارد. در بحث مجاز در قرآن هم هرچند بسیاری از مفسرین قرآن را تابع قوانین رایج در زبان عرب از جمله مجاز دانسته اند اما علمای سلفیه آن را رد کرده اند ولی خود ایشان در بعض آیات ناگزیر از قبول مجاز شده اند.از دیگر مبانی معناشناسی متون دینی بحث محکم و متشابه است به عقیده سلفیه منظور از متشابه آیه ای است که معنای واضحی ندارد و ممکن است با معانی غیر صحیح، خلط شود و باید آن را با إرجاع به محکمات تفسیر کرد.در بحث تأویلی که خداوند در سوره آل عمران، علم آن را تنها به خودش یا همراه با راسخان در علم اختصاص داده سلفیه می گویند تأویل به معنای آن حقیقت خارجیست که کلام در نهایت به آن حقیقت منجر می شود و تأویل در این آیه از سنخ معانی نیست.از دیگر مباحث مطرح در این تحقیق جایگاه عقل در تفسیر و ترجمه متون دینی است که سلفیه قائل هستند که نمی توان با دلایل عقلی، دست از ظاهر متون برداشت.روش سلفیه در معناشناسی منجر به قول به تجسیم خداوند در برخی موارد و خالی شدن کلام خداوند از بسیاری زیبایی های ادبی زبان عرب می شود هر چند خود سلفیه هم نتوانسته اند بر این شیوه خود پایبند باشند و در مواردی آیات قرآن را از معنای ظاهری آن خارج ساخته اند.به عقیده شیعه روش صحیح در برخورد با ظواهر متون این است که ظرفیت محدود کلام بشری در بیان معانی بلند معنوی را در نظر بگیریم و به این درک برسیم که نمی توان با اکتفای به ظواهر به آن معانی دست پیدا کرد بلکه باید در تفسیر یک سخن تمام قرائن متصل و منفصل را در نظر گرفت تا مراد جدی گوینده را به دست آورد.
  • تعداد رکورد ها : 5307